ای نفست یار و مدد کار ما کی و کجا وعده ی دیدار ما باسلام خدمت شماعزیزان در این وبسایت شما میتونید از مطالب جدید درباره ی فرقه ها و مهدویت و... استفاده کنید. خواهشمندم نظرتون را راجع به این وبسایت برامون ارسال کنید. دراین وبسایت سعی شده از مطالب جذاب خواندنی مهدویت هم استفاده شود. با تشکر مدیرسایت:سیدعباس اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاًوَحافِظاً وَقائِداًوَناصِراًوَدَليلاًوَعَيْناًحَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً به امید روزی که همه خبرهای جهان این باشد: ((مهدی فاطمه آمد)) ###### روزگاری شهر ما ویران نبود دین فروشی اینقدر ارزان نبود صحبت از موسیقی عرفان نبود هیچ صوتی بهتر از قران نبود دختران را بی حجابی ننگ بود رنگ چادر بهتراز هر رنگ بود دختر حجب وحیــــــا قرتی نبود خانه فرهنگ کنســـــــــرتی نبود مرجعیت مظـــــهر تکــــریم بود حــــکم اورا عالمی تســـــلیم بود یک سخن بود وهزاران مشــتری آنهم از لوث قــــرائت هــــا بری هدیه بر رقــــاصه ها واجب نبود قدر عالم کمــــتر از مطرب نبود زه که در ســـــال سیــــاه دوهزار کار فرهنـــگی شده پخــــــش نوار ذهن صــــــاف نوجوانان محـــــل پرشده از فیــــــلمهای مبتـــــــذل آدمــــیت کو؟دگر آدم کــــی است آدم قـــــرن تمــــدن برفـــی است پشت پا بر دین زدن آزادگی است حرف حق گفتن عقب افتادگی است آخر ای پرده نشــــــین فاطـــــــمه تو برس بر داد دین فاطـــــــــــمه بی تو منکر ها همه معروف شد کینه ها در سینه ها معطوف شد در به روی فتــنه جویان باز شد دشمـــــنی با دین تو آغـــاز شد بی تو دلهامان به جان آمد بیـــا کاردها بر استخوان آمد بیــــــا

آیا شما ایران را یک کشور قدرتمند میدانید؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ارسک بصیرت و آدرس ereskbasirat.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار مطالب

کل مطالب : 144
کل نظرات : 20

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 112
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 186
بازدید ماه : 1085
بازدید سال : 3247
بازدید کلی : 50724
انشا یک پسر بچه فقیر در مورد حلال و حرام...

نان حلال خيلی خيلی خوب است. من نان حلال را خيلی دوست دارم.

ما بايد هميشه دنبال نان حلال باشيم. مثل آقا تقی

آقا تقی یک ماست‌بندی دارد. او هميشه پولِ آبِ مغازه را سر وقت می دهد تا آبی كه 

در شيرها می ريزد  و ماست می بندد حلال باشد.

آقا تقی می گويد: آدم بايد يك لقمه نان حلال به زن و بچه‌اش بدهد تا فردا كه

سرش را گذاشت روي زمين و عمرش تمام شد، پشت سرش بد و بيراه نباشد.

دايي من كارمند يك شركت است. او می گويد:

تا مطمئن نشوم كه ارباب رجوع از ته دل راضي شده،

از او رشوه نمی گيرم. آدم بايد دنبال نان حلال باشد.

دایی ام می گويد: من ارباب رجوع را مجبور می کنم قسم بخورد كه راضی است

و بعد رشوه می گيرم!

عموی  من يك غذاخوری دارد. عمو هميشه حواسش است كه غذای خوبی به مردم بدهد.

او می گويد: در غذاخوری ما از گوشت حيوانات پير استفاده نمی شود و هر چه ذبح 

می كنيم كره الاغ است كه گوشتش تُرد و تازه است و كبابش خوب در می آيد.

او حتماً چك می كند كه كره الاغ‌ها سالم باشند وگرنه آن‌ها را ذبح نمی كند.

عمويم می گويد: ارزش يك لقمه نان حلال از همه‌ی پول‌های دنيا بيشتر است!!

آدم بايد حلال و حروم نكند.

عمو می گويد: تا پول آدم حلال نباشد، بركت نمی كند. پول حرام بی بركت است.

من فكر می كنم پدر من پولش حرام است؛

چون هيچ‌ وقت بركت ندارد و هميشه وسط برج كم می آورد .

تازه يارانه‌ها را خرج می كند و پول آب و برق و گاز را نداريم كه بدهيم.

ماه قبل گاز ما را قطع كردند چون پولش را نداده بوديم. ديشب مي‌خواستم به پدرم بگويم:

اگر دنبال يك لقمه نان حلال بودی، پول ما بركت می كرد و هميشه پول داشتيم؛

اما جرأت نكردم.

ای كاش پدر من هم آدم حلال خوری بود.



تعداد بازدید از این مطلب: 1168
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود